دل نوشته 2

ساخت وبلاگ
پدری برای پسرش تعریف می کرد که:گدایی بود که هر روز صبح وقتی از این کافه‌ی نزدیک دفترم می‌اومدم بیرون جلویم را می‌گرفت.هر روز یک بیست و پنج سنتی می‌دادم بهش... هر روز. منظورم اینه که اون قدر روزمره شده بود که گدائه حتی به خودش زحمت نمی‌داد پول رو طلب کنه. فقط براش یه بیست و پنج سنتی می‌انداختم.مدتی مریض شدم و وقتی دوباره به اون جا برگشتم می‌دونی بهم چی گفت؟ پسر: چی گفت پدر؟می‌گوید: «سه دلار و پنجاه سنت بهم بدهکاری...!»بعضی از خوبی ها و محبت ها، باعث بدعادتی و سوءاستفاده میشه! دل نوشته 2...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdad1347 بازدید : 92 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 18:45

فیلسوف یونانی دکتر پاپادروس در پایان کلاس درسش با این پرسش به سخنرانی خود خاتمه داد :آیا كسی سؤالی دارد؟یکی از شاگردانش به نام "رابرت فولگام" نویسندۀ مشهور در بین حضار بود و پرسید : جناب آقای دكتر پاپادروس ، معنی زندگی چیست؟بعضی از دانش‌جویان خندیدند!اما پاپادروس ، دانش‌جویان خود را به سکوت دعوت كرد ، سپس كیف بغلی خود را از جیبش درآورد ، داخل آن را گشت و آینۀ گرد و كوچکی را بیرون آورد و گفت :موقعی كه بچه بودم جنگ بود ، ما بسیار فقیر بودیم و در یک روستای دورافتاده زندگی می‌كردیم ، روزی در كنار جاده چند تکه آینۀ شکسته ، از لاشه یک موتورسیکلت آلمانی پیدا كردم. بزرگترین تکۀ آن را برداشتم و با ساییدن آن به سنگ ، گِردش كردم.همین آینه‌ای كه حالا در دست من است و ملاحظه می‌كنید . سپس به‌عنوان یک اسباب‌بازی شروع كردم به بازی با آن و بازتاباندنِ نور خورشید به هر سوراخ و سُنبه و دَرز و شکافِ كمد و صندوقخانه و تاریکترین جاهایی كه نور خورشید به آنها نمی‌رسید . از اینكه با كمک این آینه می‌توانستم ظلمانی‌ترین نقاط در اجسام و مکان‌های مختلف را نورانی كنم به‌ قدری شیفته و مجذوب شده بودم كه وصفش مشکل است.  در واقع، بازتاباندن نور به تاریکترین نقاط اطرافم ، بازی روزانۀ من شده بود . آینه را نگه داشتم و در دوران بعدیِ زندگی نیز هر وقت كه بیکار می‌شدم آن را از جیبم در می‌آوردم و به بازی همیشگی خود ادامه می‌دادم.بزرگ كه شدم دریافتم این كار یک بازی كودكانه نبود ، بلکه استعاره‌ای بر كارهایی بود كه احتمال داشت بتوانم در زندگی خود انجام دهم.  بعدها دریافتم كه من ، خود نور و یا منبع آن نیستم ، بلکه نور و به عبارت دیگر ، حقیقت ، درک و دانش جایی دیگر است و تنها در صورتی تاریکترین نقاط عالم را نور دل نوشته 2...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdad1347 بازدید : 85 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 18:45

لظفا برای دریافت فایل کلیک کنید دل نوشته 2...
ما را در سایت دل نوشته 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdad1347 بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 18:45

مردی سوار بر اسب به سرعت می تاخت ، شخصی کنار جاده پرسید کجا می روی؟ گفت . . .

دل نوشته 2...
ما را در سایت دل نوشته 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdad1347 بازدید : 97 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1398 ساعت: 23:41

درآمد: هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری . . .

دل نوشته 2...
ما را در سایت دل نوشته 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdad1347 بازدید : 112 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1398 ساعت: 23:41

تو اسیر شرایـط و اتفاقات نیستی، تو خالـق شرایط هستی ، اگه اوضاع . . .

دل نوشته 2...
ما را در سایت دل نوشته 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdad1347 بازدید : 121 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1398 ساعت: 23:41

ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩ ﻣﻮﻣﻨﯽ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺧﺮ ﺍﺯ ﺩﻫﯽ ﺑﻪ ﺩﻫﯽ ﺩﯾﮕﺮ می رفت. ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺭﺍﻩﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ  . . .

دل نوشته 2...
ما را در سایت دل نوشته 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdad1347 بازدید : 112 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1398 ساعت: 23:41

هرگاه از خوشبختی کسانی ‌که دوست مان ندارند، خوشحال شدیم، هرگاه برای تحقیر . . .

دل نوشته 2...
ما را در سایت دل نوشته 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdad1347 بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1398 ساعت: 23:41

انسان با یک کلمه سقوط می کند و با یک کلمه به معراج می رود ! کلمه می تواند . . .

دل نوشته 2...
ما را در سایت دل نوشته 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdad1347 بازدید : 88 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1398 ساعت: 23:41

تا حالا شده است بعد از خوردنِ مایعاتِ زیاد، یا توی سرما وسطِ جاده در یک . . .

دل نوشته 2...
ما را در سایت دل نوشته 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdad1347 بازدید : 98 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1398 ساعت: 23:41